نقش «جادو و طلسم» در مصر باستان؛ از زایمان تا تدفین
«جادو» در مصر باستان بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره، دین و پزشکی بود، از طلسمهای حفاظتی ساده گرفته تا آیینهایی برای حفظ هماهنگی جهانی، این نیرو «هِکا» نامیده میشد و آن را نیرویی در خلق جهان در نظر گرفته میگرفتند که در خدایان و انسانها به میزانهای مختلف وجود داشت.
«جادو» بخشی از زندگی روزمره مصریان باستان بود. آنها معتقد بودند نیروهای تاریک همهجا حضور دارند و میتوان با آنها از راه جادو و آیینهای رازآمیز مقابله کرد. این نیرو «هِکا» نامیده میشد و آن را نیرویی در خلق جهان در نظر گرفته میگرفتند که در خدایان و انسانها به میزانهای مختلف وجود داشت.
خبرگان جادو
برای رام کردن نیروهای تاریک، تقریباً همه در نوعی از جادو شرکت داشتند. کاهنان لِکتور، ماهرترین افراد در جادو بودند. آنها در طول مراسم دینی، سرود و طلسم میخواندند، هم در آیینهای دولتی و هم در مراسم خصوصی تدفین. نام «لِکتور» به معنای «حامل کتاب آیین» است و وظیفه کاهن لکتور ارشد، مدیریت مجموعه اسناد دینی و جادویی معبد خود بود. بعدها عنوان «کاهن لکتور ارشد» بهطور مختصر به «ḥrj-tp» یا جادوگر تبدیل شد.
هِکا خداوند جادو بود، اما جادوگری بهشدت با توت نیز ارتباط داشت، بهویژه در دورههای بعدی. توت خداوند حکمت، نوشتن و یکی از خدایان ماه بود. او از راه قدرت ماهانهاش با نجوم و طالعبینی گره خورده بود که این دو از دید تاریخی با جادو ارتباط داشتند. همچنین توت با شفا دادن در ارتباط بود، از راه نقشش در افسانه خلقت مصر باستان که در آن، او چشم هوروس را شفا میدهد. شفا دادن فرایند دیگری بود که بهشدت با جادو در مصر باستان مرتبط بود. پزشکان ذاتاً با جادو ارتباط داشتند زیرا اغلب تصور میشد علت بیماری در دست قدرتهای ماوراء طبیعی است.
بسیاری از مصریان باستان با پوشیدن طلسمها برای دفع ارواح بد جادو میکردند. سپیدهدم بهترین زمان روز برای انجام طلسمها و اعمال جادویی محسوب میشد و جادوگر باید پاکیزه میبود، به این معنا که جادوگران باید از رابطه جنسی پرهیز میکردند، از زنان در قاعدگیشان دوری میکردند و در صورت امکان، خودشان را پاکیزه کرده و لباسهای تمیز میپوشیدند و سپس به انجام طلسمها میپرداختند.
زنان و جادو
مدارک مربوط به نقش زنان در جادو مبهم است. زنان در مراسم تدفین طبقه نخبگان نقش عزادار را داشتند و گاهی برای نگهداری مقبرهها دستمزد میگرفتند. در مراسم تدفین، دو زن میتوانستند کنار تابوت راه بروند تا تجسم الهههای نفتیس و ایزیس باشند که در افسانه خلقت، مرگ اوسیریس را عزاداری میکردند.
در مصر باستان، واژهای برای ماما یا پرستار وجود نداشت، اما در پاپیروس اِبِرس، یک سند پزشکی مصری از حدود ۱۵۵۰ قبل از میلاد، به وجود ماماها اشاره شده است. خانوادههای ثروتمند اغلب پرستارهای مقیم داشتند، در حالی که برای زنان فقیر، یک دوست یا عضو خانواده نقش ماما را ایفا میکرد. آجرها و صندلیهای زایمان که برای مادر حین زایمان استفاده میشدند، معمولاً مزین به تصاویری از الههها بودند. به همین ترتیب، ماماها هنگام زایمان، قدرتهای چندین الهه را احضار میکردند، بهویژه هاثور، بِس، تاورت و حتی توت.
معبد هاثور در دندرا، ساخته شده در حدود قرن اول قبل از میلاد تا قرن اول میلادی
اتاق زایمان نیز با تصاویری از برخی خدایان تزئین شده بود و گاهی یک عصای عاجی آراسته به نگارشهای جادویی روی شکم زن قرار داده میشد. علاوه بر این، طلسمهای زیادی برای زایمان بهجا ماندهاند که از طلسمهای محافظ استفاده میکنند. طلسمهای بِس اغلب توسط زنانی که قصد باردار شدن داشتند، مادران و کودکان خردسال برای حفاظت پوشیده میشدند. حتی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد برخی زنان، تصویر خدای کوتوله بِس را روی بدن خود تتو میکردند.
برای تفسیر رویاها نیز از «زنان حکیم» مشاوره گرفته میشد و این کار یک عمل ماوراء طبیعی در نظر گرفته میشد. این زنان مترجمان ماهری بودند زیرا خدایان و مردگان که از راه رویاها ارتباط برقرار میکردند، معمولاً این ارتباط را بهصورت مبهم و فریبنده انجام میدادند. مردان هم میتوانستند رویاها را تفسیر کنند، اما بهنظر میرسد این حیطه بیشتر مختص زنان بوده است. بهنظر میرسد معبد هاثور در دندرا جایی که مقامات دینی عمدتاً زنان بودند، مرکز اصلی تفسیر رویاها بوده است.
طلسمها و نمادها
طلسم چشم هوروس، حدود ۶۶۴–۳۳۲ قبل از میلاد
طلسمها و نمادها در فرهنگ مصر باستان اهمیت زیادی داشتند. هدف اصلی یک طلسم این بود که از دارنده خود در برابر نیروهای شیطانی یا بدبیاری محافظت کند. طلسمها در مصر باستان از قدرت خاصی برخوردار بودند، چه از راه شکل ظاهری، چه از راه نوشتهها، ماده یا طلسمهای بهکار رفته روی آنها. طلسمها انواع مختلفی داشتند، اما آنخ، چشم هوروس و سرگینغلتان یکی از رایجترین اشکال آنها بودند. طلسمها میتوانستند در قالب نوشتاری هم باشند، با طلسمهای کوتاه روی پاپیروس که تا شده یا به نخ بسته میشدند و فرد آنها را به خود آویزان میکرد یا در جیب خود قرار میداد.
صحنهای از پاپیروس آنی که وزنکردن قلب را نمایش میدهد، حدود ۱۲۵۰ قبل از میلاد
قدمت استفاده از طلسمها به ۴۴۰۰ سال قبل از میلاد میرسد و طرحهای مصری روی طلسمها از دوران روم نیز پیدا شدهاند. رنگهای مختلف سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی با هدف طلسم ارتباط داشتند. رنگ قرمز برای محافظت در برابر نیروهای شیطانی و سفال فیروزهای سبزآبی با تجدید حیات ارتباط داشت. طلا و نقره اغلب توسط طبقات بالا ترجیح داده میشدند، هم به دلیل دوام آنها و هم به این دلیل که بهطور مستقیم ثروت صاحبشان را نمایش میدادند. بهطور مشابه، نمادشناسی بهتصویر کشیدهشده روی طلسمها میتوانست معانی دوگانه داشته باشد. برای نمونه، ستون جد که در معماری استفاده میشد و نماد ثبات و قدرت بود، میتوانست نشاندهنده ستون فقرات انسان نیز باشد و معمولاً در پیچوخمهای مومیاییها نزدیک ستون فقرات یافت میشد.
اشیاء جادویی
علاوه بر طلسمها، این باور وجود داشت که بسیاری از اشیاء دارای قدرت جادویی هستند. تصاویر و نمادهای دینی روی اشیاء روزمره مانند آینهها و تکیهگاهها که نشاندهنده چگونگی درهمآمیختگی جادو با زندگی روزمره بودند. برای نمونه، آینهها گرد و از برنز ساخته میشدند و با نشان خورشید و تجدید حیات مرتبط بودند و بعدها با هاثور و زیبایی او ارتباط یافتند. به همین دلیل، بسیاری از آینههای دورههای بعدی دستههایی به شکل تصویر هاثور داشتند.
ستونها و مجسمهها به خاطر قدرتهای جادوییشان معروف هستند. یک مورد از آنها کتیبه سیپوس هوروس است که شامل سیزده طلسم برای درمان گزشهای سمی میشود. این کتیبه دستور میدهد فرد آسیبدیده باید آبی را که روی طلسمهای حکاکیشده ریخته شده، بنوشد تا خود را درمان کند. هوروس، توث و بِس همگی روی این ستون به تصویر کشیده شدهاند که این امر ویژگیهای محافظتی آن را حتی برای فردی بیسواد نشان میدهد.
عصاهای جادویی عاجی مرتبط با زایمان، حدود ۲۰۳۰–۱۶۴۰ قبل از میلاد
عصاهای جادویی و آپوتروپائیک (دفعکننده) در دوره پادشاهی میانه رایج بودند و معمولاً در مراسم زایمان استفاده میشدند. این عصاها از عاج اسب آبی ساخته میشدند و معمولاً تصاویری از زنان، کودکان و خدایان محافظ روی آنها حکاکی شده است. خود اسب آبی نمایانگر تاورِت، الهه اسب آبی زایمان و باروری بود. جالب اینجاست که این عصاها بیشتر در مقبرهها پیدا شدهاند و بهنظر میرسد این امر قدرت محافظتی آنها را در ارتباط با تولد دوباره در زندگی پس از مرگ نشان میدهد.
جادو و پزشکی
پزشک در حال انجام جراحی چشم از دیوار مقبره TT ۳۱۵، مقبره ایپی، دیر البهاری، مصر، حدود قرن نوزدهم قبل از میلاد
پزشکی و جادو در مصر باستان ذاتاً با هم مرتبط بودند. قدرتهای ماوراء طبیعی منبع بیماریها و صاحب توانایی شفا دادن در نظر گرفته میشدند. علاوه بر این، کلمات نوشتاری جادویی در نظر گرفته میشدند. این باور وجود داشت که توانایی بیان نام موجود ماوراء طبیعی مسبب بیماری فرد، به پزشک قدرتی بر آن موجود میبخشید.
پاپیروس ابرز، حدود ۱۵۵۰ پیش از میلاد
یکی دیگر از عناصر مهم در روشهای پزشکی، استفاده از طلسمهای خواندهشده همراه با داروها و جراحیها بود. این طلسمها برای درخواست کمک از خدایان در فرآیند درمان طراحی شده بودند. پزشکان میتوانستند آنها را در طول درمانهای خصوصی بیان کنند، در حالی که روحانیون مراسم بزرگتری برگزار میکردند. معابد مختص خدایان مرتبط با درمان، مکانهایی بودند که مردم میتوانستند مشاوره پزشکی بگیرند و یا دعا کنند و پیشکشهایی به خدایان برای امید به درمان بیماریها و آسیبها تقدیم کنند.
پاپیروسهای پزشکی مصر حاوی نمونههای فراوانی است که نشان میدهد چگونه جادو و باورهای دینی با علم برای درمان بیماریها ترکیب شدهاند. پاپیروس ابِرز توضیح میدهد که چگونه میگرنها میتوانند با قرار دادن یک مدل گلی از تمساح روی سر فرد و با یک تکه پارچه کتان که نامهای مختلفی از خدایان روی آن حک شده، درمان شوند. دانشمندان مدرن نتیجهگیری کردهاند که این روش ممکن است درمان مؤثری از راه کمپرس سرد سر بوده باشد.
نفرینها
سفالینهای با نوشتههای لعنت علیه لیبیها، حدود ۲۰۵۱–۱۶۵۰ قبل از میلاد
جادو در مصر باستان تنها به جنبههای مثبت مانند شفا و حفاظت محدود نمیشد، بلکه نفرینها نیز در جامعه مصر باستان رایج بودند. برخلاف تصورات رایج، نفرینها معمولاً در مقبرهها یافت نمیشدند. «نفرینهای مقبره» بیشتر هشدارهایی برای اعلام پیامدهای برخی اقدامات بودند، مشابه متون قانونی مصر. بیشتر نفرینهایی که در مقبرهها پیدا شدهاند، نشان میدهند متجاوزان به زندگی پس از مرگ نخواهند رسید، اما برخی نوشتهها، بهویژه از مقبرههای خصوصی از دوره پادشاهی قدیم، تهدیدهای منحصر به فرد و نسبتاً ترسناکی هستند. در مقبره خنتیکا ایکهخی آمده که او گردن یک متجاوز را «مثل گردن یک پرنده» خواهد گرفت.
نفرینها و جادوی تاریک در دیگر عناصر جامعه نیز یافت میشوند، بهویژه هنگام مقابله با مهاجمان بیگانه. عمل حکاکی نفرینها روی سفالها، مجسمهها و دیگر اشیای گلی با هدف بیرون راندن یا شکست دادن دشمنان خارجی و سپس شکستن آنها در مکانهای مذهبی، بین سالهای ۲۶۰۰ تا ۱۵۰۰ قبل از میلاد رایج بود. این اشیاء که بهعنوان «متون نفرین» یا «فهرستهای طرد» شناخته میشدند، میتوانستند به قطعات کوچک شکسته شوند، با ادرار پوشانده شوند و در یک مراسم رسمی سوزانده شوند.
پاپیروس اساطیری ایمِنِمساوف که آپوفیس را نشان میدهد، تبس، حدود ۱۰۶۹-۹۴۳ قبل از میلاد
بهطور مشابه، مراسم علیه آپوفیس شامل ساختن پیکرههای مومی از این موجود میشد که زیر پا له میشدند و سپس با استفاده از ادرار نابود میشدند. آپوفیس (که گاهی به نام آپِپ شناخته میشود) یک مار آسمانی و نمایانگر تاریکی و آشوب بود و دشمن رع و ماعت به شمار میآمد. دشمنان انسانی میتوانستند با تقلید از این آیین الهی نفرین شوند. آپوفیس نیز در یک مراسم سالانه به نام «طرد آشوب» که توسط کاهنان انجام میشد، ظاهر میشد. یک مجسمه بزرگ از مار سوزانده میشد تا آشوب را برای یک سال دیگر دفع کند. آپوفیس همچنین در طلسمهای شماره ۷ و ۳۹ در کتاب مردگان ذکر شده که در حفاظت از مردگان از مار به هنگام گذر به دنیای پس از مرگ کمک میکرد.
جادو و مرگ
پاپیروس حونفر، کتاب مردگان، حدود ۱۲۸۵ قبل از میلاد
مراسم جادویی مربوط به مرگ در مصر باستان بسیار مهم بود. کتاب مردگان شامل حداقل ۱۹۲ طلسم مختلف میشود، هرچند هیچ نسخهای شامل تمام طلسمها نمیشود. هدف این مجموعه هدایت متوفی از راه دنیای زیرین و محافظت از او در برابر خدایان، شیاطین و دیگر خطرات بود. اولین نسخه از کتاب مردگان که ما از آن اطلاع داریم به دوره پادشاهی جدید (حدود ۱۵۷۰-۱۰۶۹ قبل از میلاد) تعلق دارد، اما برخی طلسمهای فردی به دوره پادشاهی قدیم (حدود ۲۷۰۰-۲۲۰۰ قبل از میلاد) مربوط میشوند که گواه ریشهدار بودن عمیق این باورها هستند
کتاب مردگان اغلب میان گورنهادهها پیدا میشد. طلسمهای نوشته شده دیگر نیز معمولاً درون لفافههای مومیاییها قرار داشتند. مفهوم روح در مصر باستان پیچیده است، اما به زبان سادهتر، روح جوهر حیاتی بود که از جادوی آشوب برخاسته و از آن جا که جهان از آن خلق شده، در هر انسان ساکن بود. زمانی که روح از بدن فرد خارج میشد، آن شخص میمرد. علاوه بر این، این روح بود که پس از مرگ ادامه مییافت و غذا و نوشیدنی توسط بازماندگان به عنوان پیشکش برای حمایت از آن آورده میشد.
مجسمهای از Ba (روح) همراه با دیسک خورشید، حدود ۳۳۰ قبل از میلاد
در دورههای مختلف تاریخ مصر باستان، اعتقاد بر این بود که روح از حداکثر نه بخش تشکیل شده است. یکی از مهمترین این اجزا با (Ba) بود که معمولاً به عنوان شخصیت فرد توصیف میشد و به طور کلی شامل تمامی ویژگیهای منحصر به فرد یک شخص میشد. این روح معمولاً به شکل یک پرنده با سر انسان نمایش داده میشد. پس از مرگ یک فرد، با و کا (روح) به هم میپیوستند و «آخ» را شکل میدادند که بهطور کامل نمایانگر فرد متوفی بود، به شرطی که آیینهای تدفینی به درستی انجام شده باشد. آخ نوعی روح بود که به ادامه زندگی میداد و میتوانست برای حل اختلافات فراخوانده شود. این روح میتوانست بر زندگان اثر مثبت یا منفی بگذارد و اغلب با خوششانسی و کابوسها مرتبط بود.
همانطور که میبینید، مصریان باستان باور داشتند موجودات فراطبیعی و جادو، جزئی اساسی هستی هستند و ارتباط با این موجودات از راه جادو بخش ضروری زندگی روزمره بود. به طور کلی میتوان گفت که جادو در مصر باستان خرافه در نظر گرفته نمیشد، بلکه روش منطقی مقابله با چالشهای زندگی بر اساس درک آنها از جهان بود.
نظر شما